سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نمایندگی بیمه تجارت نو(محمدشهرکرج)36331093-026

 

نمایندگی 1280 کولیوند

 

نمایندگی 1280 کولیوند                   صدور انواع بیمه نامه

 

026-36215641 تلفن      همراه 09124642292

کرج محمدشهرابتدای بلوار دشت بهشت. نبش نیلوفر

مدیر

5 درس مهم از استارتاپ‌ های ایرانی که در مدت کوتاهی شکست خوردند

 

تب راه اندازی کسب‌وکارهای نوپای مبتنی بر فناوری (استارتاپ‌ ها) چند سالی می‌شود که در کشور داغ شده است و برای بسیاری از دانشجویان و فارغ‌التحصیلان دانشگاهی راه انداختن کسب‌وکار شخصی و یا پیوستن به یک تیم استارتاپی به یکی از الویت‌های اصلی انتخاب مسیر تخصصی و کاری  تبدیل شده است. ولی طبیعی است که همه استارتاپ‌ های ایرانی موفق نشوند و بعد از مدت ها تلاش برای ایده‌ای که روزی به آن ایمان داشتند، نا امید شده و همه چیز را فراموش کنند.

طبق آمار ارائه شده توسط فوربز بیش از 90? استارتاپ ها شکست می‌خورند و استارتاپ‌ های ایرانی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. در این مطلب سعی داریم با بررسی برخی استارتاپ‌ های کشور، 5 دلیل اصلی را بیابیم که منجر به شکست استارتاپ‌ ها می‌شوند.

 

چرا استارتاپ‌ های ایرانی شکست می‌خورند؟

1. برای شروع کار خود به دنبال جذب سرمایه می‌روند

یکی از ابتدایی ترین اشتباهاتی که ممکن است هرکسی در راه اندازی استارتاپ خود مرتکب شود، جستجو برای جذب سرمایه گذار در ابتدای امر است. زمانی که شما فقط ایده‌ای خام در ذهن دارید، جستجو برای جذب سرمایه گذار فقط می‌تواند اوضاع را پیچیده تر کند. اولین کاری که یک استارتاپ باید بکند، راه اندازی نسخه اولیه کسب‌وکار خود (MVP) است تا بتواند مشتریان اولیه‌اش را جذب کند.

در جلسه‌های مشاوره و یا پذیرش شتاب‌دهنده بارها با استارتاپ‌ هایی مواجه شده‌ایم که ابراز کرده‌اند اگر 50 یا 100 میلیون‌ تومان داشتند حتما کسب‌وکار بزرگی می‌ساختند، در حالی که آمار جهانی نشان می‌دهد نرخ موفقیت استارتاپ‌ هایی که بدون جذب سرمایه اولیه آغاز به کار کرده‌اند بسیار بیشتر از دیگر انواع استارت‌آپ‌ها است. برای مثال یک‌بار با دانشجوی خانمی مواجه بودیم که قصد داشت یک سیستم خرید گروهی در شهر مشهد ایجاد کند و تنها راه ممکن پیش روی خود را جذب 100 میلیون تومان پول و نصب بیلبورد در سطح شهر می‌دانست.

استارتاپ‌ هایی که سرمایه مورد نیاز خود را از مشتری تامین می‌کنند و در واقع برای رشدشان به جای سرمایه‌گذار وابسته به مشتریانشان هستند رشد سریع‌تری خواهند کرد چراکه مجبورند برای بقای خود مشتریان بیشتری جذب کنند و خدمات باکیفیت‌تری به مشتری ارائه دهند. مدت کوتاهی شکست

 

2. کسب درآمد را در الویت اول خود قرار نمی‌دهند

چرخ یک بنگاه کسب‌وکار با پول می‌چرخد. هرچند ممکن است انگیزاننده‌های دیگری هم وجود داشته باشند ولی اگر پول وارد سیستم نشود به تدریج دیگر انگیزاننده‌ها نیز از یاد می‌روند، چراکه همه اعضای تیم برای گذران زندگی روزمره خود نیازمند درآمد هستند.

اشتباه مهلک استارتاپ‌ ها در اینجاست که به جای تمرکز روی شیوه درآمدزایی بر روی جزییات و حواشی تمرکز می‌کنند. به خاطر دارم استارتاپی در تبریز دیده‌ بودم که اعضای تیم آن افراد بسیار حرفه‌ای در حوزه گرافیک و برنامه‌نویسی بودند. آن‌ها یک وب‌سایت بسیار شیک و جذاب برای مراسم‌های عروسی راه‌اندازی کرده بودند ولی آن‌ها  به قدری به جزییات گرافیکی و تکنولوژی‌هایی برنامه‌نویسی آن توجه کرده‌ بودند که فراموششان شده بود هدف‌شان از این‌کار پول درآوردن است. این کار تا جایی ادامه پیدا کردند که هرکس برای گذران امورات خود مجبور به پذیرش پروزه‌های شخصی و متفرقه شد و آن ایده استارتاپی از پیشرفت متوقف شد.

برخی صاحبان استارتاپ‌ های ایرانی نیز بیشتر از اینکه زمان خود را صرف کار بر روی درآمدزایی و رشد خدمات خود بکنند، درگیر شرکت در همایش‌ها و رویدادهای مختلف می‌شوند و همین نیز مقدار زیادی از وقت‌ و تمرکزشان را از بین می‌برد.

بسیار پراهمیت است که استارتاپ شما منابع درآمدی خوبی را شناسایی کند تا بتوانید از طریق آن‌ها چرخ استارتاپ خودتان را بچرخانید و حواشی حواستان را بیش از حد متعارف پرت نکند.

 

3. یا مربیان خوبی ندارند و یا به حرف آن‌ها گوش نمی‌کنند

مربی خوب اهمیت بسیار ویژه‌ای در رشد و موفقیت یک استارتاپ دارد. هر بنیان‌گذاری افرادی را در داستان‌ها و فیلم‌ها دارد که از آن‌ها الهام بگیرد ولی کمتر صاحب استارتاپی یافت می‌شود که مربی صحیحی برای خود داشته باشد و واقعا به حرف او گوش فرا دهد.

این همان مسئله استاد و شاگردی است که در فرهنگ سنتی‌مان نیز داشته‌ایم. باید مدتی شاگردی کنید تا به یک استاد کار ماهر تبدیل شوید. بسیاری از استارتاپ‌ های موفق توسط افرادی ساخته شده‌اند که در شرکت‌های دولتی و خصوصی مشغول بودند و با دیدن مشکلی خاص، به فکر یافتن راه حل برای آن افتاده‌اند.

این تصور که من خودم همه فن حریفم و نیازی به کمک و نظرات دیگران ندارم، تصور مخربی است که متاسفانه اغلب ایرانی‌ها دچار آن می‌شویم.

بدیهی است که همه به مربیان حرفه‌ای در مراکز شتابدهی دسترسی نداشته باشند ولی اینترنت و منابع آنلاین امکان آموزش را به خوبی فراهم کرده است. به یاد داشته باشید که اگر فکر می‌کنید باهوش‌ترین فرد در اتاق هستید، حتما در اتاق اشتباهی قرار دارید.

 

4. نیاز مشتری را به درستی متوجه نمی‌شوند

این مورد یکی از مهم‌ترین و اصلی‌ترین دلایل شکست استارتاپ های ایرانی است. اغلب استارتاپ‌ها به جای اینکه در فکر یافتن راه‌حلی عملی برای مشکلی باشند که افراد زیادی با آن دست به گریبان هستند، برخی ایده‌ها را اجرایی می‌کنند که نیاز چندانی به آن‌ها وجود ندارد و صرفا تصور می‌کنند که افراد به آن نیاز دارند. از این رو بعد از مدتی با مشکل تعداد مشتریان کم مواجه می‌شوند و همین منجر به شکست‌شان می‌شود.

همانطور که در کتاب تست مامان (کتابی درباره اعتبار سنجی ایده‌ها) آمده است، اغلب ایده‌های استارتاپ‌ های ایرانی ایده‌های ویتامینی هستند! بودنشان خوب است ولی اگر نباشند هم مشکلی به وجود نمی‌آید. ولی در بیشتر اوقات فقط استارتاپ‌ هایی موفق می‌شوند که ایده‌شان تسکین دهنده درد جامعه هدف باشد.

برای مثال تاکسی آنلاین و یا سفارش آنلاین غذا راه‌حل‌های مفید برای راحتی زندگی امروز هستند ولی برای مثال نرم افزار اشعار حافظ یا نرم افزار آموزش آشپزی چندان نمی‌توانند مخاطب جذب کنند چرا که اگر نباشند از طریق جستجو در گوگل به راحتی محتوای آن‌ها قابل دست‌یابی است به بیان دیگر نیازهایی که این دو نمونه اخیر رفع می‌کنند چندان شدید نیست.

 

5. در انتخاب هم تیمی‌های خود دچار اشتباه می‌شوند

در بین استارتاپ‌های ایرانی این اشتباه را می‌توان دلیل شماره یک شکست دانست. چراکه ما ایرانی ها کار تیمی را به خوبی بلد نیستیم و راه‌اندازی کسب‌وکار تک نفره را بیشتر می‌پسندیم. ولی اغلب استارتاپ‌ها نیاز به تیم دارند چرا که یک نفر نمی‌تواند هم برنامه‌نویسی کند، هم لوگو طراحی کند و هم بازاریابی کسب و کارش را انجام دهد.

اغلب تیم‌ها در استارتاپ‌های ایرانی که تا بحال با آن مواجه شده‌ام مشکلات از این دست داشته اند: همه افراد تیم احساس مدیر بودن می‌کرده‌اند و به یک نفر در تیم ایمان کامل نداشتند، توان عملیاتی تیم موزون نبوده (برای مثال چند برنامه‌نویس استارتاپی را راه انداخته بودند که نیاز شدید به بازاریابی داشت)، اخلاق غیرحرفه‌ای همچون حسادت، غیبت، زیرآب زنی و … در بین اعضای تیم وجود داشته و موارد دیگری از این دست.

از همین رو بسیار حائز اهمیت است که اگر قصد راه اندازی کسب‌وکار خود را دارید، اعضای تیم را از میان افرادی انتخاب کنید به شما ایمان دارند و همچنین اخلاق بسیار حرفه‌ای در کار تیمی دارند. پیشنهاد می‌کنم قبل از شروع یک پروژه استارتاپی که نیاز به صبر و تحمل بالایی دارد، در دیگر پروژه‌های ساده‌تر اخلاقیات هم ‌تیمی خود را بسنجید و مهم‌تر اینکه با هم‌تیمی‌تان سفر کنید. آدم‌ها در سفر راحت‌تر شناخته می‌شوند ??

 

هیچوقت بر شروع دیر نیست

اولین نفر نیستم و آخرین نفر نیز نخواهم بود که به شما می‌گوید هر شکستی مقدمه‌ای برای پیروزی است. تمامی این بالا و پایین‌ها فرصتی برای آموختن خواهد بود. به یاد داشته باشید اشتباه کردن مهم نیست، مهم این است که یک اشتباه را چندبار تکرار نکنیم و تا حد امکان تلاش کنیم راه‌های از پیش رفته را دوباره و چندباره تکرارشان نکنیم.


ارسال شده در توسط حسین کولیوند