پيامهاي ارسالي
فروش وپخش لوازم خانگ
92/8/29
فروش وپخش لوازم خانگ
ishala 55 salegit
فروش وپخش لوازم خانگ
بچه 5|5ساله بعد از هيئت و عذار-داري اينو ميکشه .
+
باسلام خدمت وستان امسال حتما هلند قهرمانه قول ميدم اگه نشد فروشگاهو ميبخشم به هرکي که شک داره. ولي اگه برد تمام جنسامو دوبرابر قيمت بايد بخرن کي پايه است؟؟<br>نظر بدين شماهم شرط خودتونو بگين.<br>نارنجي پوشا امسال يورش ميرن به جام قهرماني اروپا.اينو جدي بگيرين دوستان<br>هرکي طرفداره هلنده يه نظر بزاره قهرمانا بيان جلو خودشونو نشون بدن.
+
امام محمدباقر ميفرمايند:<br>همانا خداوند عزوجلّ از ميان بندگان مؤمنش کساني را که زياد دعا ميکنند دوست دارد. بنابراين از سحر تا طلوع آفتاب دعا کنيد زيرا در اين هنگام درهاي آسمان گشوده، بادهاي رحمت وزيدن گرفته، رزقها تقسيم شده و حوائج بزرگ برآورده ميگردد.<br>ثواب الاعمال و عقاب الاعمال<br>شيخ صدوق ص 345
+
با خودمون؟؟؟؟؟؟؟
فروش وپخش لوازم خانگ
90/10/12
چطوري دوستامو ببرم بالا؟يعني الان هيچكي اينارو نميبينه؟شرمنده فقط خودتي كه بايد كمك كني!پس شما كجايين؟
بابااينكاره .ممنون.من ديگه باورنميكنم كه تو 16سالت باشه.بچهها همگي به سلامتي خانم كوچيك يه ماشالا بگن.
+
ببخشيد كه تيكه تيكه شد .چون خيلي طولاني بود.
فروش وپخش لوازم خانگ
90/10/12
+
صوتي ما توي زير زمين مي خوابيديم از ترس موشک هاي صدام ما چيپس نداشتيم که بخوريم حتي آتاري نداشتيم که بازي کنيم ما ويديو نداشتيم
گروه جرقه ايراني
90/10/12
+
مبادا گوشي را بابا هايمان بردارند ما خودمان خودمان را شناختيم بدنمان را جنسيتمان را يواشکي و در گوشي آموختيم هيچکس يادمان نداد و حالا گير افتاده ايم بين دو نسل نسلي که عشق و حال هايشان را توي شهر نو ها و کاباره هاي لاله زار کرده بودند و نسلي که دارد با فارسي وان و من و تو و ايکس باکس و فيس بوک بزرگ مي شوند و هيچکدامشان مارا نمي شناسند و نمي فهمند
گروه جرقه ايراني
90/10/12
+
ما بچه هاي کارتون هاي سياه و سفيد بوديم کارتونهايي که بچه يتيم ها قهرمانهايش بودند ما پولهايمان را مي ريختيم توي قلک هاي نارنجکي و مي فرستاديم جبهه دهه هاي فجر مدرسه هايمان را تزئين مي کرديم توي روزنامه ديواري هايمان امام را دوست داشتيم آدمهاي لباس سبز ريش بلند قهرمان هايمان بودند آنروزها هيچکدامشان شکمهاي قلمبه نداشتند و عراقي هاي شکم قلمبه را که
گروه جرقه ايراني
90/10/12
+
مي کشتند توي سينما برايشان سوت مي زديم شهيد که مي آوردند زار زار گريه مي کرديم اسرا که برگشتند شاد شاد خنديديم ما از آژير قرمز مي ترسيديم ما به شيشه خانه هايمان نوار چسب مي زديم از ترس شکستن ديوار
گروه جرقه ايراني
90/10/12